دعای فرج
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِی
الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی
فَاِنَّکُما کافِیانِ ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ ؛
یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ
مژده ظهور به منتظران داخل قبر
سیف بن عمیره می گوید که حضرت امام باقر علیه السلام به من فرمودند: هنگامی که قائم قیام میکنند، مومن در قبر خود مځیّر می شود و به او گفته میشود: سرور شما ظهور کرده است. اگر دوست داری در رکاب او باشی پس برو و اگر میخواهی در سایه ی کرامت الهی بمانی، پس بمان.
دلائل الإمامه طبری - ص 479
بزرگی گفت: وابسته به خدا شوید.
پرسیدم: چطوری
گفت: چطوری وابسته به یه نفر میشی؟
گفتم: وقتی زیاد باهاش حرف میزنم زیاد میرم و میام.
گفت: آفرین! زیاد با خدا حرف بزن، زیاد با خدا رفت و آمد کن.
وقتی دلت با خداست،
بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند…
وقتی توکلت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند…
وقتی امیدت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند…
وقتی یارت خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند…
همیشه با خدا بمان.
چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاست…
مطمئن باش که خداوند تورا
عاشقانه دوست دارد
چون در هر بهار برایت گل
میفرستد،هر روز صبح آفتاب
را به تو هدیه میدهد،به یاد
داشته باش که پروردگار عالم
با اینکه میتواند در هرجایی
از عالم باشد قلب تو را انتخاب کرده
و تنها اوست که هروقت بخواهی
چیزی بگویی،گوش میکند…
خدایا دوستت دارم
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
فقر، دین انسان را ناقص، عقل و اندیشه او را آشفته، مردم را نسبت به او ، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد. از دست رفتن دین،سبب نابودی امنیت است و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد، و زوال عقل سبب زوال زندگی است و جامعه بی خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.
نهج البلاغه، حکمت319،
تحت العقول، ص245