16 شهریور 1400
گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! درراه با پروردگار سخن می گفت: ( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش… بیشتر »
نظر دهید »
14 مرداد 1400
استادپناهیان میگفت: “دنیا محلِ داد و ستد است! یعنی در ازای داشتنِ یکچیز باید از یکچیز دیگرت بگذری…! “ این روزها، مدام این سوال تو ذهنم مرور میشه…! حُـسین جان…؛ در ازاۍ داشتنِ کدام آرزو یا خواستهیِ دنیائیمان؛ ”… بیشتر »
14 مرداد 1400
ایمان دارم که قشنگترین عشق نگاہِ مهربانِ خداوند به بندگانش است… زندگی را به او بسپار و مطمئن باش تا وقتی که پشتت به خدا گرم است تمام هراس های دنیا خندہ دار است بیشتر »
14 مرداد 1400
خــــــــــدایا دریاب این بنده ات را… بنده اے کہ تو خنده هاش گفت: خـــــــــــــــدایا شـــــــــــکرت !! و تو گریہ هاش گفت: خــــــــدا بــــــــــزرگه !! بیشتر »