06 آذر 1398
تلنگر
حرفهایت
املاء میشوند ؛
دو فرشتــه مےنویسنـد و
این نامه را خدا نمره میدهد
مواظب باش
حرف بیهوده نــزن
چه برسـد به اینــکه گنــاه باشد!
نظر دهید »
06 آذر 1398
تلنگر
حرفهایت
املاء میشوند ؛
دو فرشتــه مےنویسنـد و
این نامه را خدا نمره میدهد
مواظب باش
حرف بیهوده نــزن
چه برسـد به اینــکه گنــاه باشد!
03 آذر 1398
03 آذر 1398
03 آذر 1398
مهدی_جانم
شبها بدون آمدنت صبح میشوند
و من روز به روز در حسرتِ دیدار تو میسوزم
مولایم؛ کی شود بیایی؛
دلم آن شب رؤیاییِ دیدار را تمنا میکند …
آن لحظه طوفانی را!
آن ساعت عاشقی را …
دلم یک جرعه دیدار میخواهد؛
به عقربههای ساعت نگاه میکنم؛
و ذره، ذره آب میشوم …
چه سخت میگذرد روزهای تاریک نبودنت ...
و به راستی چه زیباست برای تو مجنون بودن..!