خدایا کمکمان کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم ودرهایی که به رویم میبندی به اصرارنگشایم خدایا نگویم دستم بگیر عمریست گرفته ای مبادا رها کنی بیشتر »
پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد؛ روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش. پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت… بیشتر »
حاج اسماعیل دولابی(ره) : اگر غلام خانه زادی پس از سالها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن ،روزی غصه دار شود وبگوید: فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند.بعد از عمری روزی خدا را خوردن،جا ندارد،برای روزی فردایمان… بیشتر »