خواهر شهید درخصوص رعایت شئونات اسلامی برادرش بیان میدارد:
عروسی یکی از بستگان دعوت شدیم ، زمانی که وی شرایط و جو حاکم بر آن جشن را دید ، بلافاصله بدون اینکه خداحافظی کند به منزل بازگشت و با آنها قطع رابطه کرد.
شهید بعد از دگرگونی ، لباسهای فوقالعاده شیک و ادکلنهای بسیار خوش بو و گران قیمت خود را کنار گذاشت و به مادرم گفت ، همه آنها را به فقرا انفاق کند .
محمد حسین فقط یک دست لباس معمولی بسیجی میپوشید ، بهطوری که شبها آن را میشست تا دوباره صبح بپوشد.
⁉ وقتی به شهید اعتراض میکردیم که چرا فقط همین یک دست لباس را میپوشی؟ در پاسخ میگفت ،
خداوند مرا ببخشد ؛ چقدر دل جوانان با دیدن لباسها و رفاه من شکسته شد و اکنون باید آن کارهایم را جبران کنم…..
سایت راسخون
اللهم عجل لولیک الفرج…
در کربلا نبودم …
تا براے یارے امامم، کارے حسینے بکنم…
اما …
حالا هستم…
تا با چادرم، کارے زینبـے بکنم…
میدانم کہ یزیدیان زمان…
چشم بہ چادرم دوختہ اند