ای انسان؛ یادت باشد؛
اگر وارد دوزخ شدی،از
” تلخـــی عذاب”
به خداشکایت نکن
این همان
” شــیرینی گناهی”
است که دردنیا ازآن
لذت میبردی..!!
هیـــــچ حواست بود
خدا صدایتـــــ کرد
درست همان زمان کـــــ
غرق رنگ و لعاب مغازه ای بودی
و
بانگ الله اکبـــــر به گوشت رسید
و تو بی خیال از کنار مسجدی گذشتے
❖
#داستان_زیبا ?
گویند:
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
در راه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
? از شهدا یاد گرفتم :
✅ از ابراهیم هادی ، پهلوانی را .
✅ از حاج همت ، اخلاص را ..
✅ از باکری ها ، گمنامی را ..
✅ از علی خلیلی، امر به معروف را ..
✅ از مجید بقایی ، فداکاری را ..
✅ از حاجی برونسی ، توسل را ..
✅ از مهدی زین الدین ، سادگی را ..
✅ از حسین همدانى ، جوانمردى و اخلاق را
? بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ام !
شهدا نگاهی ……
