✨﷽✨
?مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد
میگوییم راحت شد !!
✍خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک
داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد !! کم میخندیم و زود عصبانی
میشویم
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم !
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم
فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را
نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم
عجله کردن را آموخته ایم
ونه صبر کردن را…!
مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم…؟!
✅اميرالمؤمنين عليهالسلام:
عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه.عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست.
?اسرارالبلاغه، ص ٨٩
زندگی نامه شهید سعید سامانلو
سعید سامانلو در دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود که ۷ ماه قبل، پدر و مادرش از روستای پرسپانج قزوین به قم هجرت کرده بودند.
تمام هستی پدر سعید کوچک اش بود که بیمار بود و بعد از تولد در بیمارستان بستری بود . نذر امام رضا می شود و شفا میابد
او از کودکی محبوب و مودب و کوشا با بازی گوشیهای کودکانه در خانواده رشد کرد. سادگی، بی آلایشی، گذشت، خداپرستی و ولایت مداری از همان کودکی در او شکوفا بود و خودش این شکوفایی را کمک پروردگار و رهنمودهای پدر دلسوزش می دانست. از همان کودکی مادر مهربانش او را در کلاس های قرآن ثبت نام کردد و او با علاقه و پشتکار قرآن و تفسیر را فرا گرفت
از سن ۱۲ سالگی به مسجد می رفت و مثل بزرگترها رفتار می کرد روزه می گرفت و اعمال عبادیش را انجام می داد. در پایگاه بسیج محله نقش های کلیدی را می پذیرفت و مسولیت پذیری اش را به همه ثابت می کرد. کلاس های قرآن برگزار می کرد و در عزاداری ها نقش فعالی داشت
او درس می خواند، ورزش می کرد و از رهنمودهای علما و بزرگان و شهدا در زندگی اش استفاده می کرد . از ویژگی های بارز او راستگویی و کسب رضای خدا در هر کاری بود
در جوانی در رشته ریاضی (دبیرستان امام صادق) مشغول به تحصیل شد بسیار باهوش و علاقه مند به تحصیل بود.
فعالیت های سیاسی، مذهبی و فرهنگی او زبان زد همه بود. او انسانی بود که اخلاص در عمل داشت، خضوع و خشوعی در مقابل خدا و در برابر دلاور مردان بسیجیی داشت. از همان دوران جوانی به اردوهای جهادی برای کمک های ویژه می رفت و در آنجا لحظه ای از گره گشایی مشکلات و گرفتاری های مردم باز نمی ایستاد و دائما در اندیشه و عمل در حال خدمت به خلق الله بود.
مهمترین مشخصه این شهید بزرگوار، تزکیه نفس است ایشان کلاسهایه اخلاق علما را شرکت کرده و کتابهایه بسیاری در رابطه با تزکیه و اخلاق خریداری کرده و مطالعه میکردند.
او بعد از فارغ تحصیلی از دبیرستان در دانشگاه دلیجان رشته حسابداری پذیرفته شد و با خانواده مذهبی و ساداتی وصلت نمود که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام های علی و محمدحسین شد. بسیار خانواده دوست و پایبند به زن و بچه بود .
همچنین اهل مطالعه و کسب بینش بود، روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود.
بعد از مدتی که مشغول تحصیل در دانشگاه بود متوجه شد در دانشگاه امام حسین تهران، به عنوان افسر پذیرفته شده بنابراین تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی اش راا در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
او در تمام مراحل زندگی اش موفقیت های چشمگیری داشت و رشادت های بی شماری از خود نشان داد.
رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور ، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین (نبل و الزهرا) تحسین برانگیز است
بنا به گفته خود شهید سعید سامانلو این پیروزی شهرهای شیعه نشین(نبل و الزهرا) با کمک خانم فاطمه زهرا (س) انجام شد
و بلاخره در ۱۶ بهمن سال ۹۴ این سرگرد دلاور به همراه دوستانش شهید هاشمی و شهید زارع در شهر رتیان سوریه به لقا پروردگار شتافتند.
⚜داستانهای ائمه: امام حسین (ع): نان گندم آن را هم نخورى
?محدّثين و مورّخين در كتاب هاى مختلف آورده اند:
آن هنگامى كه حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه و سلامه عليه به سرزمين كربلا وارد شد، چند روزى پس از آن ، يكى از ياران خود را با پيامى به سوى عمر بن سعد فرستاد كه : با تو صحبتى دارم ، امشب در ميان دو لشكر همديگر را ملاقات كنيم .
به همين منظور عمر بن سعد به همراه بيست اسب سوار و همچنين امام حسين عليه السّلام نيز به همان ترتيب از لشكرگاه خود خارج شدند و چون به محلّ ملاقات يكديگر رسيدند.
پس امام حسين عليه السّلام همراهان خود را قدرى عقب نگه داشت ، مگر برادرش حضرت ابوالفضل و پسرش علىّ اكبر را؛ و همچنين عمر بن سعد همراهان خود را به جز پسرش و يكى از غلامانش را عقب راند.
و چون كنار يكديگر آمدند، امام عليه السّلام بعد از صحبت ها و مذاكراتى به عمر بن سعد خطاب كرد و ضمن نصيحت هائى فرمود:
واى بر تو! آيا از عذاب خداوند در روز قيامت نمى هراسى ؟
آيا با من كه از هر جهت مرا مى شناسى ، جنگ مى كنى ؟!
اين چه كارى است كه انجام مى دهى ؟
اگر همراه من باشى و آن ها را كه دشمنان من و خدا و رسولش هستند رها كنى ، همانا در پيشگاه خداوند متعال مقرّب خواهى شد.
عمر بن سعد در پاسخ ، به آن حضرت چنين گفت : مى ترسم خانه ام را خراب كنند؛ و زندگى و اموالم را به غارت ببرند. امام عليه السّلام فرمود: من بهتر از آن را برايت تضمين مى كنم .
عمر گفت : بر خانواده و بچّه هايم مى ترسم كه به آن ها آسيبى برسد.
حضرت فرمود: من سلامتى آن ها را نيز تضمين مى نمايم .
در اين لحظه عمر بن سعد ساكت ماند و ديگر جوابى نداد.
امام حسين عليه السّلام روى مبارك خود را از او برگرداند و فرمود:اى عمر! تو را چه شده است ؟!
خدا تو را بكشد؛ و مورد مغفرت و رحمت خويش قرارت ندهد.
سوگند به خداوند، اميدوارم كه از گندم ری نخورى .
عمر در كمال بى حرمتى اظهار داشت : جو، عوض گندم خواهد بود؛ و سپس برخاستند و از يكديگر جدا گشتند و هر كدام با همراهان خود به محلّ خود بازگشتند.
?منابع:
1-بحارالا نوار: ج 44، ص 388، خصائص الحسينيّه : ص 184، مقتل خوارزمى : ج 1، ص 254، حلية الابرار: ج 3، ص 184، ح 4، مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 55، س 4.
♥️««بهترین زیبایی های خلقت»»♥️
زیباترین کلام:بسم الله…
زیباترین تکیه گاه:خدا
زیباترین دین:اسلام
زیباترین خانه:کعبه
زیباترین بانگ:تکبیر
زیباترین آواز:اذان
زیباترین ستون:نماز
زیباترین معجزه:قرآن
زیباترین سوره:حمد
زیباترین قلب:یاسین
زیباترین عروس:الرحمن
زیباترین محافظ:آیةالکرسی
زیباترین عمل:عبادت
زیباترین زیارت:خانه خدا
زیباترین منزل:بهشت
زیباترین مهاجر:هاجر
زیباترین صابر:ایوب(ع)
زیباترین معمار:ابراهیم(ع)
زیباترین قربانی:اسماعیل(ع)
زیباترین مولود:عیسی(ع)
زیباترین جوان:یوسف(ع)
زیباترین انسان:پیامبراسلام
زیباترین پارسا:علی(ع)
زیباترین مادر:زهرا(س)
زیباترین مظلوم:امام حسن مجتبی(ع)
زیباترین شهید:امام حسین(ع)
زیباترین ساجد:امام سجاد(ع)
زیباترین عالم:امام محمدباقر(ع)
زیباترین استاد:امام صادق(ع)
زیباترین زندانی:امام کاظم(ع)
زیباترین غریب:امام رضا(ع)
زیباترین فرزند:امام جواد(ع)
زیباترین راهنما:امام هادی(ع)
زیباترین اسیر:امام حسن عسکری(ع)
زیباترین منتقم:امام زمان(عج)
زیباترین عمو:حضرت عباس(ع)
زیباترین عمه:حضرت زینب(ع)
زیباترین سرباز:علی اکبر(ع)
زیباترین غنچه:علی اصغر(ع)
زیباترین شب سال:شب قدر
زیباترین سفر: حج
زیباترین محل تولد:کعبه
زیباترین لباس: احرام
زیباترین ندا: فطرت
زیباترین سرانجام: شهادت
زیباترین جنگ: نفس عماره
زیباترین ناله: نیایش
زیباترین اشک: اشک از توبه
زیباترین حرف: حق
زیباترین حق: گذشت
زیباترین رحمت: باران
زیباترین سرمایه: زمان
زیباترین لحظه: پیروزی
زیباترین کلمه: محبت
زیباترین یادگاری: نیکی
زیباترین عهد: وفا
زیباترین دوست: کتاب
زیباترین کتاب: قرآن
زیباترین زینت: ادب
زیباترین روزهفته: جمعه
زیباترین خاک: تربت کربلا
زیباترین ابزار: قلم
زیباترین روزسال: مبعث
زیباترین بیابان: عرفات
زیباترین مزار: شش گوشه
زیباترین شعار: صلوات
زیباترین قبرستان: بقیع
زیباترین زمین: #کربلا
زیباترین آرزو: #فرج_مهدی
زیباترین پایان: التماس دعا?
?از پزشکی پرسیدند
چرﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭید؟!
?ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ ، ﻣﺮﻏﺎبی ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ؛
ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﺱ ﻣﺎﻟﻴﺪ
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮔﻞ ﺧﺸﮏ شود؛
ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﭻ ﮔﺮﻓﺖ؛
?ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﻣﺎﻓﻮﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ …
ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ.
? [نکته: فطرت، یکی از اساسی ترین براهین اثبات وجودخداوند است]