حاج اسماعیل دولابی(ره) :
در بازار چوب فروشها، در هر حجره روزی چند کامیون چوب معامله می شود ولی در پایان روز که سؤال کنی چقدر کاسبی کرده اید، می گویند مثلاً ده هزار تومان. امّا یک منبّت کار تکّه ی کوچکی از آن چوبها را می گیرد و حسابی روی آن کار می کند و بر روی آن نقش می اندازد و همان تکّه چوب را صد هزار تومان یا بیشتر می فروشد. گاهی اوقات آن قدر نفیس می شود که نمی توان روی آن قیمت گذاشت. در اعمال عبادی هم زیاد عبادت کردن چندان ارزش ندارد بلکه روی عمل حسابی کار کردن و آن را خوب از کار درآوردن و حقّ آن را ادا کردن نتیجه بخش است.
دیروز می توانست
“پایان زندگیمان” باشد.
پس امروز که زنده ایم
معجزه ای از جانب خداست …
“خدایا شاکریم” بخاطر امروزمان
خدایا “کمک” تا آن را
سرشار از زیبایی سازیم
“آنگونه که تو دوست داری".
حکایت این روزامون خیلی جالبه…
یه ویروس کوچیک شد معلم مون، خیلی چیزا رو بهمون یادآوری کرد،
یادمون اومد که …
نظافت چقدر مهمه
تدبیر چقدر لازمه
سلامتی چقدر با ارزشه
اطرافیانمون چقدر برامون عزیزن
در کنار عزیزانمون بودن، چقدر لذت بخشه
تک تک ثانیه های عمرمون چقدر ارزش دارن
انسان چقدر ناتوانه
مرگ چقدر میتونه نزدیک باشه
این ویروس یادمون انداخت که سلامتی، امنیت و آرامش چه نعمت های بزرگی بودن و حواسمون بهشون نبود
و مهمترین چیزی که یادمون انداخت، آره مهمترینش
این که خدا چقدر بزرگه، چه قدرت بزرگیه…
ویروسی که حتی با چشم دیده نمیشه، خیلی چیزا رو به یک دنیا یاد آوری کرد …
گاهی “زندگی سخت” است
و گاهی ما سخت ترش میکنیم . .
گاهی “آرامش داریم”
خودمون خرابش میکنیم . .
گاهی خیلی چیزا رو داریم اما
محو تماشای “نداشته هامون” میشیم
گاهی “حالمون خوبه” اما با
نگرانی فردا خرابش میکنیم . .
کاش بیشتر “مراقب خودمون”
تصمیماتمون و گاهی
گاهی های زندگیمون باشیم . .
کاش یادمون نره که فقط:
“یکبار زنده ایم” و زندگی
میکنیم فقط یکبار … !
وقتی متوجه می شوید که
در موقعیت کمک به کسی قرار دارید
شاد باشید و احساس خوشبختی کنید
چرا که خدا دارد دعای او را
از طریق شما مستجاب می کند
یادتان باشد هدف ما
در دنیا گم شدن در تاریکی نیست
بلکه چراغ راهنما بودن
برای دیگران است
تا شاید بتوانند راه را
بواسطه ما پیدا کنند…