چه برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم ،
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ،
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی…
کس به غیر از تو نخواهم ،
چه بخواهی چه نخواهی…
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی …
مولانا
دیروز می توانست
“پایان زندگیمان” باشد.
پس امروز که زنده ایم
معجزه ای از جانب خداست …
“خدایا شاکریم” بخاطر امروزمان
خدایا “کمک” تا آن را
سرشار از زیبایی سازیم
“آنگونه که تو دوست داری".
میگفت؛
کاشازصبحکہبیدارمیشدیمدائمـاًدر
نظـرداشتیـم
کہتحتنظریـم..!
علامهطباطبایی
رفیقخدامیبینهخب؟‼️
﷽
بنشین و فکر کن خداوند چقدر به
ما نعمت داده است خودش میفرماید:
نمی توانید نعمت های من را بشمارید
یکی از بزرگترین نعمـت خـداوند
این است که ما هـر چه گناه میکنیم..
او میپوشاند، اگـر مثلاً در پیشـانی ما
یک کنتور بود وهر یک گناه یک شماره
میانداخت دیگر مـا آبـرو نداشتیم ما
نمیتوانستیم زندگـے بکنیم یا اگـر
به جـای شماره انداختن بوی ظاهری
قرار داده بود دیگر کسی طرف دیگری
نمیرفت…!!
«لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم»
اگر از گناهان یکدیگر با خبـر
میشُدید، یکدیگـر را دفـن نمیکردید.
ببین خــــدا چقدر مهربان است
که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته است.
الهی!
ستوده ترین ستایش ها سزاوار توست ، ستایش مان را بپذیر
الهی مقصود تویی ، چشمه های امید را بسویمان سرشارکردی
الهی به فضل تو یاری جستیم ، درهای رحمتت را برویمان بگشا
الهی تویی مهیای فریاد رس ، در پناه تو به جود و کرم و خوشنودی رسم