18 آبان 1399
در هر تپش قلبم حضور معبودیست که
بی منت برایم خدایی می کند….
بی منت می بخشد…
و بی منت عطا می کند…
ای همه هستی…
ای همه شکوه…
ای همه آرامش….
امواج متلاطم درونم را ساحلی نیست جز یادت….
و غوغای روح بی پناهم را پناهی نیست جز حضورت…
وجودم را با ذکر نامت آذین می بندم
و جانم را با یادت متبرک می کنم
و عاشقانه تمنایت می کنم….
الهی و ربی من لی غیرک……
نظر دهید »
17 آبان 1399
«یامَنْلایَخْفےٰعَلَیْہِذَرَّةٌ فِے الْعـٰالَمین»
-اے کہنهاننباشد
ازاوذرهاےدرهمۂجهان
حواسمونباشہ؛
حواسشبہهمہچےهست.. :)
جوشن کبیر
16 آبان 1399
الهی این بنده چه داند که چه میباید جست
داننده تویی، هر آنچه دانی آن ده ..
خواجه_عبدالله_انصاری
15 آبان 1399
«فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَا اَخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُن!»
هیچ کس نمیداند چه پاداشهایی
که مایه روشنی دل و دیده است
برایشـان نهفتـه شـده! سجده؛17