خدایا دستانم خالی است…
اما دلم قرص است…
چون تو هستی…
توکل میکنم و اطمینان به قدرتت، که تنهایم نمیگذاری…
فردا بیشتر از همیشه مراقبم باش…
فردا تو دریایم باش و مرا چون قایقی به سوی ساحل هدایت کن…
خدایا هیچ ندارم جز امید به تو…
کمکم کن،تارو پود دلم دست توست…
زخمهای دلت را فقط به خدا بسپار…
خودش بهترین مرهم ها را دارد
باور کن ..
آرام آرام همه چیز
خوب می شـود….
قطاری سوی خدا میرفت…
و همه ی مردم سوار شدند .
اما وقتی به بهشت رسیدند..
همگی پیاده شدند…
و فراموش کردند که …
مقصد خدا بود نه بهشت.
فقط خداست که …
میشود با دهان بسته صدایش کرد…
میشود با پای شکسته هم
به سراغش رفت…
تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد…
تنها کسی است که
وقتی همه رفتند می ماند…
وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید…
وقتی همه تنهایت گذاشتند
محرمت میشود…
و تنها سلطانیست که …
دلش با بخشیدن آرام می گیرد،
نه با تنبیه کردن…!
همیشه و همه جا…