گفتم : چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟
گفت : «انَّ مع العسر یسرا»
قطعا به دنبال هر سختی، آسانیست (انشراح،6)
گفتم : اخه دیگه خسته شدم !
گفت : «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو (زمر،53)
گفتم : من میدونم که تو منو فراموش کردی
گفت : «اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم
گفتم : خب تا کی باید صبر کنم؟
گفت : « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه میدانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب،63)
گفتم : الهی و ربّی من لی غیرک
(خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت : «الیس الله بکاف عبده»
مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر،36)
﷽
رَبّ إنّی لِمَا أنزَلتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ
پروردگـارا! من به هر خیری که برایم بفرستی سخت نیازمندم…
“قصص24″
فقیر گوشه نشین محبتت هستم
بساز با دل آنکه ، فقط تو را دارد …
«اِرحَم مَن رأسُ مالِهِ الرّجاءُ و سلاحُهُ البُکاءُ.»
رحم کن به کسی که سرمایهاش امید به تو و اسلحه اش گریه است…
تنهایی یعنی کسی نباشد از رنجهایت برایش بگویی ، یا شادیهایت را به او ابراز کنی. خدا گاهی عمداً انسان را تنها میگذارد تا با خودش مناجات کنیم.
استاد_پناهیان