بارالها؛
ﺍﮔﺮ ﻟﻐﺰﯾﺪﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﭘﺎﯾﻢ، ﺑﺒﺨﺸﺎﯾﻢ
ﻭ ﮔﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﺵ ﺯﯾﺮﻡ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭘﺎﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود …
تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد …
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت …
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد …
تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند …
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید …
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود …
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن …
خدایا …
تنها نگذار دلی را که
جز تو هیچ کس دردش را نمیفهمد…
«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی می فرمود :
این آیه معنایش این نیست که با
ذکر_خدا دل آرام می گیرد…
این جمله یعنی خدا می گوید :
جوری ساخته ام تو را که
جز با یاد من
آرام نگیری….
اگر بیقراری
اگر دلتنگی
اگر دلگیری
گیر کار آنجاست که هزار یاد ،
جز یادِ او،
در دلت جولان میدهد…
آرزو میکنم …
ته ته ناامیدی یه جمله و حرفی
یه روزنه ی امید ته دلت ایجاد کنه
آرزو میکنم …
هرموقع ته دلت یه غمه بزرگی نشست
و غصه دار شدی
خـدا یه نشونه برات بفرسه و بگه:
بنده جونم یادت نرفته که
من هستم
یادت نرفته که تا من رو داری
غصه ای به دلت راه ندی
زیبـاترین آرزو
برایت من خـدا را آرزو دارم