تلنگر
لپ تاپم رو روشن کردم و افتادم
تو کوچه پس کوچه های اينترنت…
چند تا کوچه رو که دور زدم، يهو ديدم
آژير آنتی ويروس به صدا دراومد ؛ فهميدم ويروس گرفته .
سريع ويروس رو از بين بردم تا به سيستمم، آسيبی نرسونه …
کارم که تموم شد به حال خودم خنديدم.
“البته از اون خنده ها “خنده ی تلخ من
از گريه غم انگيز تر است"!
با خودم گفتم: کاش اينقدر که هوای
لپ تاپت رو داری، هوای خودتم داشتی
کاش وقتی گناه ميکردی و آژير دلت
داد ميزد که: خطر.. خطر..!!
دلم
به حال خودم
سوخت…!!
تازه فهميدم خــــــــيلی وقته گناهها،
آنتی ويروس دلم رو هم خفه کردند
نمیدونم_چی_بگم
اما خوش به حال اونايی که آنتی ويروس
دلشون اورجيناله و هر روز با وصل شدن
به خدا آپديتش ميکنن …
خوش به حال اونايی که هر شب
رفتاراشون رو مرور می کنن واگر گناهی
ناخواسته وارد دلشون شده با آنتی ويروس
استغفار نابودش ميکنن ؛
|يه آنتی ويروس خريدم به نام ” استغفار “|
از ته دل گفتم:
“اسـتغـفرالله ربـي و اتـوب الـيه…
آدم های منفی
به پیچ و خم جاده فکر میکنن.
و آدم های مثبت
به زیبایی های طول جاده…
بلاخره هر دو ممکنه به مقصد برسند
اما یکی با حسرت
و دیگری با لذت…
برای رسیدن به آرامش
دو چیز را ترک کن :
یکی اینکه بخواهی دائم در
مورد دیگران قضاوت کنی
دیگر اینکه بخواهی دائم مورد
تأیید دیگران باشی
نه برگ گلی
به شاخه ها میماند
نه هیچ کسی
بـه جز خدا می ماند ،
خوش باش و
بدی نکن که از ما تنها
یک خوبی و
یک بدی بـه جا مے ماند