وقتیخدا خواست یوسف
را از زنـــدان نجــات دهــد
صاعقه ای نفـرستـاد تـا درِ
زندان را از جـای بــکنــد
بلکـه در آرامـــش شـب در
حالیکه پادشاه خواب بود
رؤیاییبسوی او روانه کرد
پس بـه خدایت اطمینان
داشتـه باش. اِنّ مَعَ العـُسْرِ
یسْراً. همانا پس از سختی
آسانی است
تَخیّل أنَّ لله بعظمته یُحبُّک…!
تصور کن..
خــدا بااین همه عظمتش
دوست داره…
عجیب است گاهی ما به کسی
که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی
گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی:
در صف اول نماز یا در حفظ
قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم
و علت آن بسیار واضح است و آن
عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است.
•{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ
الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى }•
بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح
میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایندتر است.
هیچ کس
بی درد و غصّه
و گرفتـاری نیست،
اما قشنگیـش
به این که تو اوج غم
لبخند بزنی و ببیــنی
خدا خیـلے بزرگـه ….
هنگامی که برادران یوسف می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید. برادرانش تعجب کردند و گفتند: برای چه می خندی؟
یوسف گفت:
فراموش نمی کنم روزی را که به شما برادران نیرومندم نظر افکندم و خوشحال شدم و گفتم:
کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت. روزی به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه می برم…
خدا شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او حتی بر برادرانم تکیه نکنم…