دلنوشته ای برای سردار دلها
12 دی 1399
باسمه تعالی
ای دوست تو چه میدانی که شهید میشوی…
درست آن لحظه ای که شب جمعه نماز را در هواپیما ادا میکنی…
مگر قرار نبود در حرم بخوانی؟؟؟
شما چقدرر مرام دارین که دستانتان بوی ابوالفضل العباس را میدهد…
حتی بعد از شمااا، دست دادن ممنوع شد…
تاخدا دستان پشت پرده را رو کند
تا ندانسته و نسنجیده دست هر منافق معاویه صفتی را به دوستی نفشاریم
در شهرغریب شهید شویی…
اما…
یک جهان نام تو را صدابزنند…
یتیمان را چه کنیم…
چگونه آرامشان کنیم…
وقتی تو نباشی…
فتنه های عجیبی رخ داد…
ولی دیدیم که باضربه زدن به شما…
خودشان زمین خوردند…
#به_قلم_خودم
#حاجقاسم
#سرداردلها