شعر حجاب
07 دی 1397
در حجم لاک و موی پریشان و روسری
?
رژهای جیغ و مانتوی کوتاه و دلبری
?
بی شک به لطف و عشق تو چادر سرم شده
?
بی شک به دست های تو، مولای آخری
?
تو دختران چادریات را به صحن خود
?
ای مفرد مذکر “غایب” نمیبری؟
?
من غایبم و غیبت تو یک بهانه است
?
هر وقت من بخواهمت آخر تو حاضری
?
هی آبروی جد بزرگ تو میبرم
?
هی آبروی رفته من را تو میخری
?
چشم تو خیس میشود و غصه میخوری
?
وقتی که از حوالی این شهر بگذری
?
من خاک پای جد عزیز شما شوم
?
آقا ولی شما به خدا چیز دیگری
?
خاک ﺩﻭ عالمم به سر من شود کم است
?
وقتی که تو برای خودت منتظرتری
?
✅ شاعر: بانو ﻣﺤﺪﺛﻪ اﺳﻤﺎعیلی