نامه ای از خدا
10 دی 1399
می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود.
آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.هنوز خدایت همان خداست!
هنوز روحت از جنس من است!و تو مرا داری …برای همیشه!
درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم …
می خواهم شاد باشی …
دوست دارت … خدا…