چایی
26 بهمن 1402
دو تا چایی ریخت، گفت:
بیا بشین اینجا باهم غصه تو رو بخوریم؛
نگفت ناراحت نباش !
نگفت حالا دیگه پیش اومده چیکار میشه کرد
نگفت اینم میگذره ، کلیشه تحویلم نداد.
آدم باید یکیو داشته باشه بشینه باهاش غصه بخوره.